
برای اولین بار سازمان مجمع عمومی ملل متحد در سال ۱۹۹۲ روز ۳ دسامبر را روز جهانی معلولین نامگذاری نمود. این تاریخ و اینگونه اهمیت و بها بخشیدن به معلولین از سوی سازمان مجمع عمومی ملل متحد سبب شد تا سال ۱۹۹۹ شعاری با مفهوم عمیق (امکان دسترسی برای همه در هزاره جدید) از سر گرفته شود و راه را برای افزایش شناخت این قشر کارآمد هموار سازد.
کیفیت زندگی برای هر انسانی قابلتأمل است. جامعه باید بهگونهای کارا و بستری مناسب را فراهم آورد که از هر قشری بهراحتی بتوانند در کنار یکدیگر زندگی کنند. برخی از معلولین کمیت زندگی زیادی ندارند اما وظیفه ما این است که بتوانیم زمینههای یک زندگی باکیفیت را برای آنان با آمادهسازی فضای مناسب برای ارتباط با آنان ایجاد نماییم.
تنها در این صورت است که هرساله روز جهانی معلولین تحقق اسمی به معنای واقعی خواهد یافت. علت اصلی نامگذاری این روز درواقع شناساندن معلولین به افراد عادی بوده است تا بفهماند که ما میتوانیم در کنار معلولین عزیز زندگی کنیم و با حمایت راهبردی از این افراد، مسیری روشن برای آینده آنان بازکنیم.
در کنار معلولین
معلولیت ممکن است علل متفاوتی داشته باشد اما اینکه ما بتوانیم در کنار یکدیگر زندگی کنیم درواقع نوعی تعامل انسان دوستانه است که زندگی پیشرفته اخیر میتواند مکمل و کمککننده آن باشد. روز جهانی معلولین برای این امر نامگذاری نشده است که ما در کنار یکدیگر تنها یک روز را به معلولین اختصاص دهیم بلکه باید تمامی شواهد حمایت ما در طول سال در جامعه واضح و مشهود باشد.
انتظارات آنان را بشناسیم و بدانیم که باید در جهت پیش برد اهداف با یکدیگر هم مسیر باشیم. معلولین عزیز نیز باید مانند هر انسان عادی دیگری بتوانند در شهر بدون هیچ دلمشغولی تردد کنند اما آیا پیادهروهای ما برای ورود معلولین استاندارد است؟
بهتر است در همین هنگام که بحث در مورد روز جهانی معلولین است کمی هم با مشکلات حلنشده و در نظر نگرفته شده آنان در جامعه آشنا شویم.
مشکلات معلولین
معلولینی که نابینا هستند برای تردد در خیابان و یا عابر پیاده احتیاج به یک سری نشانهها در زمیندارند تا زمانی که عصای خود را حرکت میدهند متوجه خط عبور شوند. اکنون تنها در ۱۱ کشور جهان این امر بهصورت جدی در تمامی خیابانها و پیادهروها عملی شده است و جای تأمل دارد که روز جهانی معلول باید تنها یک نامگذاری ساده نباشد بلکه عمل به آن را نیز خواستار است.
معلولین نابینا و ناشنوا هم میتوانند کتاب بخوانند، اگر کتابهایی که برای افراد عادی وارد بازار میشود یک نسخه هم با خط بریل تکثیر شود. در آن صورت دیگر هیچ فرقی میان نابینا یا بینا وجود نخواهد داشت و طبق قوانین سازمان ملل متحد همگی از حقوق یکسانی برخوردار هستند.
معلولینی که تنها ناشنوا هستند هم میتوانند به سینما و مکانهای عمومی اکران فیلمها بروند اگر، به هنگام نمایش فیلم زیرنویس آن نیز پخش گردد، در این صورت ما انسانهای عادی بازهم زندگی تعامل برانگیزی در کنار افراد ناشنوا(معلول) خواهیم داشت.
برقرای ارتباط با معلولین
برای برقراری ارتباط بین افراد عادی با انسانهای معلول تنها نیاز به باور توانایی آنان و نادیده گرفتن نقص ظاهری آنان است. ما انسانهای عادی با افراد معلول هیچ تفاوتی نداریم و اگر زیرساختها بهخوبی انجام شود میتوان مرزها را از بین برد و اجازه دهیم تا آنان نیز بتوانند وارد جامعه شوند، تواناییهای خود را بروز دهند و احساس کنند تا برای جامعه مفید هستند.
بازیهای پارالمپیک را در نظر بگیرید، همانند بازیهای المپیکی برای افراد عادی، در یک مکان مشترک برگزار میشود و تمامی ما هم عیناً دیدهایم که افراد معلول دوشادوش ما انسانهای عادی بهراحتی میتوانند مدال بیاورند و برای کشور خود افتخارآفرین باشند.
اگر یک فرد معلول بتواند درآمد کسب کند، تعاملات اجتماعی انجام دهد، ازدواج کند و با توصیههای پزشکی بچهدار شود، درنتیجه پویایی جامعه افزایش مییابد، افسردگی میان این قشر کاهش مییابد و امید به زندگی در کل جهان افزون میشود. فنّاوری به کمک افراد معلول آمده است تا بتوانند با تمام نواقص ظاهری خود در جامعه حضور پیدا کنند. اولین گام فنّاوری ویلچر بود. ویلچر به معلولینی که از اندامهای حرکتی بیبهره بودهاند کمک کرد تا بتوانند حرکت کنند.
در کنار آن زیرساختهای فرهنگی در جامعه باید تغییر مییافت. تا مدتها پیش تا یک ویلچر سوار را میدیدیم با تردید او را نگاه میکردیم یا با حس ترحم، اما استیو هاوکینگ تمامی تئوریهای مربوط به این امر را تغییر داد.
استیو هاوکینگ
استیو هاوکینگ کیهانشناس شناختهشده عصر حاضر بود که درسن ۲۰ سالگی دچار بیماری نادر شد. او برای ادامه راه خود و رسیدن به اهداف والا از هوش مصنوعی بهره جست. هوش مصنوعی راهی شد تا استیو به کمک آن بتواند با محیط بیرون ارتباط برقرار کند، کشفیات و تحقیقات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و نشان دهد که معلولیت تنها یک نقص عضو است و میتوانیم با آن راه آینده را همچنان ادامه دهیم.
معلولین بیشماری را میتوان نام برد که برای ما انسانهای عادی توانستهاند الگو باشند. بهعنوانمثال نیک واچیچ یک سخنران انگیزشی و نویسنده معروف آمریکایی است که از همان ابتدای کودکی با معلولیت متولد شد. نیک از نعمت دستوپا محروم بود، تلاشهای زیادی کرد تا به زندگی خود پایان دهد اما دستآخر امید را پیدا کرد و توانست بر مشکلات غلبه کند.
طبق آمار جهانی حدود ۱۰% مردم جهان را افراد معلول تشکیل میدهند درنتیجه توجه به حقوق و خواستههای آنان یک امر جدانشدنی از جامعه بزرگ جهانی است. در علم پزشکی برای جلوگیری از متولد گشتن کودکان معلول بهتازگی آزمایشهای غربالگری انجام داده میشود. این عمل یک اقدام پیشگیرانه است که میتواند به بهبود عملکرد جامعه کمک بسزایی کند.
حمایت دولت
دولت برای حمایت از جامعه معلولین وظایف شناسایی و سرپرستی زندگی آنان را به عهده سازمان بهزیستی گذارده است. سازمان بهزیستی با رسیدگی به معلولین عزیز با کمک فراهم نمودن امکانات مناسب، در جهت بهبود کیفیت زندگی معلولین قدمهای بزرگی برداشته است.
امروزه با کمک دولت و مردم موسسه و سازمانهای مردمنهاد بیشماری برای شناسایی تواناییهای معلولین عزیز بنا گشته است. با بسترسازی مناسب، پیگیری زودهنگام خانوادهها و کادر آموزشدیده برای کمک به معلولین میتوان به امید به زندگی برای کودکان معلول افزود.
کارهای فرهنگی زیادی از طریق سینما و تلویزیون برای آشنایی با شیوه برخورد با معلولین وزندگی بیدغدغه آنان در کنار انسانهای عادی انجامشده است.